سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ضمیر ناخودآگاه در ازدواج | سندروم بازگشت به خانه

 

ضمیر ناخودآگاه در ازدواج، سندروم بازگشت به خانه

اهمیت و ضرورت ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج چیست؟ تعارضات و تعاملاتی که افراد با والدین خود دارند.

به طور مستقیم بر روابط بعدی آن ها اثر می گذارد و روابط عاشقانه آن ها را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار می دهد، که به آن تاثیر ذهن ناخودآگاه برای ازدواج یا سندروم بازگشت به خانه می گویند.

در واقع کودک دو خواسته اصلی دارد که یکی عشق پدر و مادر و دومی عشق پدر و مادر به یکدیگر می باشد.

، ممکن است فردی به در کودکی به این خواسته اش نرسیده باشد و ناکام مانده باشد در این صورت این خواسته ها تا بزرگسالگی همراه او خواهند ماند. در بزرگسالی سعی می کنند تا به این دو خواسته های خود در مورد عشق پاسخ دهد.

در این شرایط افراد باید به مشاوره قبل از ازدواج مراجعه کنند تا با استفاده از روانشناسی ازدواج با آگاهی از ضمیر ناخودآگاه خود و عدم پیروی از وسوسه های آن ازدواج موفق و خوبی داشته باشند و بتوانند در امر ازدواج انتخاب درستی داشته باشند.

ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج به چه معناست؟

به طور معمول افراد به دنبال این هستند که با ازدواج شان نیمه خالی وجودی خود را پر کرده و به سمت رشد و شکوفایی قدم بردارند، شاید برای شما جالب باشد که بدانید چرا در روابط عاشقانه تان جذب افراد خاص و شخصیت های جذاب می شوید.

توجه داشته باشید که در امر ازدواج افراد از ضمیر ناخودآگاه خود تاثیر می گیرند و همسرشان را انتخاب می کنند، این کار مانند این است که یک چیز ناتمام دارید و باید آن را به اتمام برسانید.

در این شرایط باید به روابط پدر و مادرتان با یکدیگر و تعاملاتی که با شما دارند توجه کنید. فردی که برای ازدواج انتخاب کرده اید تا چه اندازه ای ویژگی هایی مشابه با یکی از والدین شما را دارد؟

نقش و اهمیت ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج چیست؟

در ادامه این مقاله نقش ضمیر ناخودآگاه در ازدواج را به خوبی مورد بررسی قرار می دهیم و در مورد هر کدام توضیحاتی را ارائه خواهیم داد:

  1. التماس ضمیر ناخودآگاه برای توجه و عشق

اگر در کودکی عشق و توجه لازم از طرف یکی از والدین تان دریافت نکرده باشید ممکن است به فردی علاقه مند شوید که مانند پدر و مادرتان به شما توجه و عشق کافی نداشته باشد.

به طور مثال مریم زنی سی ساله است که به طور ناخودآگاه از مردانی که انتقادگر و کنترل کننده هستند خوشش می آید و به همین دلیل او با مردی ازدواج کرده است که به طور مداوم از او انتقاد می کند و با انتقادهایش این احساس را در مریم به وجود می آورد که همسر خوبی نیست، باهوش نیست، و باید سعی کنید خودش را تغییر دهد.

مریم  حتی به خواسته شوهرش بینی خود را عمل کرده است. در این شرایط از مریم خواسته شد تا فهرستی از ویژگی ها پدر و مادرش را بنویسد.

ویژگی های مادر مریم: زنی انتقاد گر، سختگیر، طعنه زن، دمدمی مزاج، کمال گرا و همواره عصبانی.

با توجه به ویژگی های مادر مریم، مشخص شد مریم به مردانی علاقه دارد که ویژگی های مادرش را دارند  و او از این طریق سعی می کند روابط خود با مادرش را بازسازی کند، مریم سعی می کند خودش را فردی باهوش، زیبا و خوب نشان دهد.

او هنوز درگیر با خود درگیر بود و سعی می کرد که به مادرش نشان دهد که او هم خوب است و مادرش دیگر او را سرزنش نکند، در این شرایط مریم نیاز به تایید مادرش دارد چون از زمان کودکی تا حال نتوانسته تایید او را به دست آورد، به همین دلیل دچار سندروم بازگشت به خانه شده است.

او سعی می کند تا در رابطه با شوهرش این کار ناتمام دوران کودکی را به اتمام برساند و از این طریق درگیری ذهنی اش را از بین ببرد. به همین دلیل به مردانی با ویژگی شخصیتی مادرش علاقه مند شده است.

  1. ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج، خشم از والدین و طرد معشوق توسط ضمیر ناخودآگاه

اگر از دست یکی از والدین خود عصبانی باشید ممکن است زمانی که کسی به شما محبت می کند و عشق می ورزد، هیچ توجهی به او نداشته باشید و او را طرد کنید تا دلش را بشکنید.

از این طریق خشم و عصبانیت خودتان را تسکین داده و طرف مقابل را مجبور می کنید تا برای به دست آوردن شما تلاش بیشتری کند و عشق و توجه بیشتری به شما داشته باشد.

یکی از تاثیرات ذهن ناخودآگاه برای ازدواج را می توان در این مثال بیان کرد. پدر و مادر سارا زمانی که پنج ساله بود از یکدیگر جدا شدند و سارا پیش مادرش ماند و با او زندگی می کرد.

در این مدت پدرش به ندرت به دیدن او اومده و تماس چندانی با او نداشت به طوری تقریبا سارا را فراموش کرده و بیشتر به زندگی شخصی اش توجه داشت.

حال که سارا قصد ازدواج دارد هنگامی که برایش خواستگار می آید تا مرحله که مطمئن شود پسر واقعا دوستش دارد و خواهان ازدواج با اوست پیش می رود و در نهایت به او جواب رد می دهد و با خشم و عصبانیت با او برخورد می کند.

در این شرایط سارا با طرد کردن خواستگارانش در واقع پدرش را به خاطر این که در کودکی او را ترک کرده است را تنبیه می کند. او با این رفتارش پیش خود به آن ها می گوید “متوجه شدید که طرد شدن چه حس بدی دارد حالا من را درک می کنید و می فهمید چه احساسی داشتم.”

  1. جذاب شدن همزادهای والدین برای ضمیر ناخودآگاه

یکی دیگر از تاثیرات ضمیر  ناخودآگاه این است به کسی علاقه مند شوید که شبیه یکی از والدینتان باشد و سعی می کنید تا از این طریق زندگی فرد را نجات دهید.

این کار به تلافی کاری که برای پدر و مادرتان نتوانسته اید انجام دهید، سعی می کنید انجام دهید تا کم کاری آن زمان تان را جبران کنید و او را خوشحال نمایید.

ظاهرا سارا از مردان معتاد خوشش می آید و او تمایل دارد با مردی که معتاد است ازدواج کند در جلسه مشاوره ای که رفتند مشخص شد پدرش مردی کاری، سخت کوش و مهربان بوده است که به تریاک اعتیاد داشته است.

سارا مانند دیگر اعضای خانواده اش معتاد بودن پدرش را پذیرفته بود اما سعی می کرد آن را از دیگران مخفی کند، او علاقه بسیاری به پدرش داشت اما موفق نشد به پدرش کمک کند تا اعتیاد را کنار بگذارد. و زمانی که سارا 11 سال بود پدرش را به علت سکته قلبی از دست داد.

او مرگ پدرش را به اعتیاد ارتباط داده است به همین دلیل به سندروم بازگشت به خانه مبتلا شده است، او سعی دارد این پایان غم انگیز را به گونه ای تغییر دهد به همین دلیل تصمیم به ازدواج با یک فرد معتاد دارد تا بتواند او را ترک دهد و از اعتیاد نجات دهد و باعث شود تا دیگر این پایان غم انگیز تکرار نشود.

  1. والد بی توجه هدف ضمیر ناخودآگاه

اگر یکی از والدین شما در زندگی شاد نبوده و مورد توجه واقع نشده باشد در واقع شما جذب فردی شبیه به او می شوید تا با عشق ورزیدن به او ثابت کنید که پدر یا مادرتان بسیار دوست داشتنی بوده و باید مورد توجه واقع می شد و زندگی شاد و خوبی می داشت. ناصر از نیلوفر خوشش می آید و دوست دارد با او ازدواج کند.

اما نیلوفر دختری است که احساس ناامنی می کند و بسیار آسیب پذیر است و از مردم می ترسد، به همین دلیل ناصر نسبت به نیلوفر احساس حمایت و محبت بسیاری دارد و دوست دارد عشق و دوست داشتن خود را به او نشان دهد.

گذشته ناصر روشن کننده این ماجرا می باشد، زیرا پدر ناصر مهارت های لازم برای ازدواج موفق را نداشته است و پانزده سال پیش همسر و فرزندانش را ترک کرده است، مادر ناصر بعد از این ماجرا از لحاظ روحی بسیار آسیب می بیند و احساس بی کفایتی می کند، او دیگر ازدواج نمی کند.

در این زمان ناصر 15 سال داشته است و به خوبی احساس ناامیدی و ترک شدگی مادرش را درک می کند و تصمیم می گیرد که به مادرش ثابت کند که دوست داشتنی است .

به همین دلیل تصمیم می گیرد با دختری شبیه مادرش ازدواج کند و با عشق ورزیدن به او نشان دهد که دوست داشتنی است و به پدرش ثابت کند که در ترک مادرش اشتباه کرده است.

  1. وارد شدن به رابطه ای که خوشبخت تر از والدین نباشیم!

گاهی ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج باعث می شود تا وارد رابطه ای شوید که از ازدواج پدر و مادرتان بهتر نباشد، در واقع دوست ندارید خوشبخت تر از پدر و مادرتان باشید. سعید بیست و هفت ساله است و در یک خانواده پر از تشنج و درگیری بزرگ شده است.

پدر و مادر او با یکدیگر تفاهم نداشته و همیشه در حال درگیری و دعوا بوده اند و سعید بارها شاهد جر و بحث آن ها بوده است. اکنون سعید تصمیم گرفته با مریم ازدواج کند و می داند که مریم سریع عصبانی می شود.

اما با این حال دوست دارد با او ازدواج کند. از سعید پرسیدند که آینده خود را چطور می بینی در جواب گفت: چیزی شبیه زندگی پدر و مادرم.

از او پرسیده شد آیا فکر نمی کنی حق تو بیشتر از یک زندگی همراه با جر وبحث و دعوا می باشد او پاسخ داد حق من از زندگی بیشتر از حق پدر و مادرم از زندگی نمی باشد و من دوست ندارم خوشبخت تر از آن ها باشم.

منبع : ضمیر ناخودآگاه در ازدواج | سندروم بازگشت به خانه